«طپانچه خانم» با مارال فرجاد
مارال فرجاد متولد مرداد ماه ۱۳۶۱، در تهران است. مارال فرجاد دختر جلیل فرجاد بازیگر معروف ایرانی میباشد.مارال فرجاد به عنوان بازیگر نقش «طپانچه خانم» به کارگردانی شهابالدین حسینپور معرفی شد.
نمایش «طپانچه خانم» به نویسندگی محمدامیر یاراحمدی و کارگردانی شهابالدین حسینپور بعد از اجراهای قبلی در مجموعه ایرانشهر و تئاترشهر، بار دیگر به صحنه میرود.
در اجرای جدید که در تماشاخانه پالیز خواهد بود، مارال فرجاد به جای فریبا متخصص در نقش «طپانچه خانم» به صحنه خواهد رفت و اسامی دیگر بازیگران هم به زودی اعلام میشود.
این نمایش در سیوچهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به عنوان اثر برگزیده این جشنواره معرفی و علاوه بر کاندیدا شدن در بخشهای نویسندگی، طراحی گریم، طراحی صحنه و موسیقی این دوره موفق به کسب تندیس بهترین کارگردانی، بهترین طراحی لباس و بهترین بازیگر زن شد.
«طپانچه خانم» روایتگر داستان زندگی اخترالسلطنه است که سعی دارد بهداشت، فرهنگ و تمدن را در شهر خود ایجاد کند.
مارال فرجاد بازیگر خوش چهره و خواهر مونا فرجاد در صفحه شخصی اینستاگرامش تصویر زیر را به اشتراک گذاشت.
چکیده ای از بیوگرافی مارال فرجاد:
نام و نام خانوادگی: مارال فرجاد
زمینه فعالیت: سینما
تولد : مرداد ۱۳۶۱ تهران
والدین: جلیل فرجاد
ملیت: ایرانی
پیشه: بازیگر
بیوگرافی مارال فرجاد:
مارال فرجاد متولد مرداد ماه ۱۳۶۱، در تهران است. مارال فرجاد دختر جلیل فرجاد بازیگر معروف ایرانی میباشد.
مارال فرجاد فارغ التحصیل رشته عکاسی است. وی فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۴ با فیلم شام عروسی آغاز کردوی علاوه بر بازیگری به کار دوبله نیز می پردازد ، از دو سالگی با بازی در مجموعه بهاران به همراه پدرش بازیگری را آغاز کرد.
مارال فرجاد بعد از آن در چندین فیلم و سریال نقش بازیگر کودک را ایفا می کرد و بعد از آن یک مدت در کار بازیگری وقف ایجاد کرد تا اینکه در ۱۸ سالگی به طور جدی تری دوباره به این حرفه روی آورد و تا کنون در سریالها و فیلم های زیادی به ایفای نقش پرداخته از جمله سریال ساختمان پزشکان و فیلمهای عاشق ، خسته دلان و …
خانواده هنری مارال فرجاد
مارال فرجاد دختر جلیل فرجاد که از بازیگران پیکسوت سینما است می باشد. خواهر مارال فرجاد نیز مونا فرجاد است که دو سال از او کوچکتر است و او هم از بازیگران سینما و تلویزیون می باشد.
با پدر و مادرمان دوستیم و رابطه بسیار خوبی باهاشون داریم
رابطه پدر ودختری مارال فرجاد و جلیل فرجاد
باید از نزدیک رابطه استاد فرجاد با دخترانش را ببینید و همینطور رابطه دخترها با پدرشان؛ آنها به قدری صمیمی است که گویی دوستانی نزدیک برای یکدیگر هستند و جالب تر آنکه خیلی هم با همدیگر هماهنگ هستند و یک تله پاتی خاص بین آنها جریان دارد.
ازدواج و همسر مارال فرجاد
مارال فرجاد ازدواج کرده است و متاهل می باشد.
شروع فعالیت مارال فرجاد
مارال فرجاد به کمک پدرش بازیگری را در سن 3 سالگی در تله تئاتر تلویزیونی بنام من هستم، اما یک سیاه به کارگردانی اسماعیل شنگه آغاز کرد، بصورت جدی در سال 1370 به همراه پدرش در تئاتری به کارگردانی مجید جعفری به ایفای نقش پرداخت.
گزیده ای از بیوگرافی جلیل فرجاد پدر مارال فرجاد:
جلیل فرجاد متولد ۱۳۳۰ در مرند بازیگر سینما و تلویزیون است. مدرک تحصیلی اش لیسانس بازیگری و کارگردانی است. اولین تجربهٔ سینمایی اش فیلم بازداشتگاه در سال ۱۳۶۱ بود. وی پدر مارال فرجاد و مونا فرجاد از بازیگران جوان است.
مصاحبه ای خواندنی با مارال فرجاد :
اصطلاحا شکمو یا غذاباز هستید؟
– نه. غذای رستوران را دوست دارم اما در خانه، نه خیلی دوست دارم غذا درست کنم و نه خیلی اهل تنوع غذایی هستم.
واقعا غذای خانه را دوست ندارید؟
– اصلا درست نمی کنم.
بلد هم نیستید؟
– چرا، بلد هستم اما به خودم می گویم وقتی یک بازیگر کارهای به آن سختی را انجام می دهد خب غذا پختن برایش کاری ندارد.
خب چطور کارهای سخت انجام می دهید اما غذا درست نمی کنید؟
– چون تنبلی ام می آید!
دستپخت تان خوب است؟
– اگر غذا درست کنم همه می گویند شاهکار است. اینجوری نیستم که بگویم خیلی زن خانه داری هستم، خانه داری نمی کنم، اتفاقا خیلی هم شلخته ام. اصلا از آن دست آدم ها نیستم که این موضوع را یک پوئن مثبت بدانم و بگویم کدبانو یا خانه دار هستم اما هر غذایی که می پزم همه می پسندند. تنبلی ام بر می گردد به این که چون دائم سر کار هستم و خانه نیستم، بعد از یک مدت همه چیز یادم می رود. مثل این روزها که سر تمرین تئاتر هستم و اگر بخواهم به پخت و پز فکر کنم برایم عذاب آور می شود. پس ترجیح می دهم غذا از بیرون بگیرم.
آدمی هستید که برای کار، زندگی را تعطیل می کند یا برعکس؟
– موقعی که تئاتر دارم به دلیل آن که خیلی تمرکز لازم دارم، خیلی از چیزها از جمله دید و بازدیدها را کنار می گذارم. حتی خیلی جاهایی که ضروری و مربوط به کارم نیست را نمی روم و در واقع زمان اجرای تئاتر همه چیز برایم تعطیل می شود. اگر ساعت 9 اجرا داشته باشم از ساعت 5 بعدازظهر داخل سالن تئاتر می نشینم. وقتی هنوز هیچ کس حضور ندارد، من در سالن حضور دارم و آخرین نفر هم خارج می شوم، چون تئاتر برایم مهم است. حتی خیلی از حرف ها و گلایه ها را می شنوم اما گذری از آن رد می شوم و سعی می کنم ماجرا نسازم. خیلی وقت ها به خانواده ام می گویم زمانی که تئاتر دارم، اتفاقاتی که می دانید با شنیدنش، من به هم می ریزم را به من نگویید چون به هم می ریزم. سعی می کنم آن طرف را مدیریت کنم و اجازه تاثیرگذاری در کارم را ندهم.
کلا در زندگی چه چیزی شما را به هم می ریزد؟
– به معنای واقعی چیزی که به هم می ریزدم و حداقل 6-5 ساعت من را درگیر خودش می کند، مشکلات و حوادثی است که برای خانواده ام رخ می دهد؛ یعنی اگر بشنوم برای بابا، مامان و مونا اتفاقی افتاده است، همین من را ساعت ها درگیر خودش می کند و حالم را متغیر می کند.